امیر بهرادامیر بهراد، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

بهراد پسر آروم و صبور من

نامه اي به امام حسين(ع)>>از زبان بهراد

1393/8/7 11:02
744 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امام حسين من يه پسر  1ساله و 15 روز بيشتر نيستم كه الان در كنار مادر پدرم سالم به شكر خداي مهربون و دعاهاي شما دارم نفس ميكشم و مامان و بابام هم شكر گذارند بابت اين همه لطف كه منو بهشون سالم داديد.

يا امام حسين مامانم سال 91 وقتي تو شهر دماوند بود كنار يه علمي به نام پير علم نذري كرد كه بعد خدا شما آقا بهش يه بچه سالم و صالح بدي و الان كه دارم اينجا مينويسم صحيح و سالم در كنار خانوادم به خوبي و خوشي زندگي ميكنم.و قرار امسال تو سال 93 بريم دوباره همونجا و نذري كه مامانم كرده بود يه گوسفند بكشيم اونم با حضور خودم سال 92 چون كوچولو بودم نميشد بريم بجاش امسال ميريم.

امام حسين تو دل مامانم خيلي چيزها هست كه اسمشو ميگن آرزو و دلش ميخواد براورده بشهمتنظرغمناک

خدايا تو اگه بخواي حتما ميشه مامانم ميگه پسرم همينكه سالم و صالح باشي ي دنيا برام ارزش داره اما ميدونم تو دلش چي ميگذره اگه ميشه مامانمو خوشحال كن

  • باباي مهربونمم كمكش كن هميشه سالم باشه و سايه سر منو مامانم باشه و از نظر كاري پيشرفت كنه
  • پدر جون و عزيزجونم سالم باشن و من بتونم با خوشحالي هميشه برم پيششون و باهاشون بازي كنم و اونهام دلشون شاد بشه

خداي بزرگ تو خيلي بزرگي مامان ميگه تو خيلي جاها دستشو گرفتي و كمكش كردي و مامان بعدها فهميده اگه چيزي بوده به نفعش شده

مامان ميگه خدا بزرگترين دوست توست و تو هيچ وقت بدون اون تنها نيستي حتي اگه مامان بابات پيشت نباشن

 

خدايا خيلي دوستت دارم براي اينكه منو به بابا و مامانم سالم داري و من وارد اين دنيا شدم

 

خدايا ميخوام آدم بزرگي بشم ميخوام از نظر شخصيتي و معرفتي و پولي بزرگ بشم اونقدر بزرگ كه مامان بابام بهم افتخار كنم

تو بايد كمكم كني دستاي كوچيكمو با اينكه ناتوان هستند و بلد نيستم به خوبي بالا بيارم اما تلاشمو ميكنم و ازت ميخام به حرفاي دلم كه امروز به تو و امام حسين زدم گوش كني و تا اونجا كه جا داره انجامش بدي

 

يا اما حسين دوست دارم

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)